می خوا هم امروز این کار،را عملی کنم.می خواهم از این خانه بروم؛البته می خواهم نامه یی برای ان ها بنویسم.نا مه ی من.
سلام مادروپدربد اخلاق من
این را با عشق نمی گم چون شمابرا ی من مادر و پدر خوبی نبودید. شما حتی شما یک،یک ریا لی هم برا ی من خرج نکردیدوبرای من ارضش غا عل نشدید؛چندبار به شما هشدار دا ده بودم که این خانه را ترک می کنم. امروز وقتش رسیده که . . . پا یان
حا لا از خودم بگم. من بعداز ترک خانه رفتم وبا یک خا نوا ده ی دیگر که آن ها هم فقیر بودند رفتم. من آن جا به دستور خا نوا ده ی آن ها به خیا بان ها می رفتم و گدایی می کردم آنجا بود که قدر خا نواده را می دا نستم.
او حتی مرا تحدید می کرد که اگر این کار،را نکنم مرا می کشد
خب دیگر بس است ادامه ی دا ستان با شد برای بعد
نظر